پزشکان و جراحانی که روز روشن و بدون ترس، از بیماران مجبور «زیرمیزی» می گیرند، اجازه ادامه کار به میرمحمدی خواهند داد!؟

شاطر نانوا بود، صورت گرما سوخته و دستان پینبه بسته، زحمتکش و سربزیر، صبح، آفتاب نزده به نانوایی می آمد و شب دیرهنگام به خانه می رفت و مدام همچون دیگر کارگران نانوایی، روی پا ایستاده بود و در سرما و گرما نان به تنور می زد، و عجب نان خوب و با کیفیتی نیز پخت می کرد.
چند روز مانده به پایان سال و شب عید بدجوری دمغ و ناراحت و در خود فرو رفته بود، از عمل دختر خردسالش می گفت و پول جراحی و آنچه که دکتر جراح بعنوان زیرمیزی می خواست! برای تامین هزینه ها از چند جا قرض کرده و در انتها برای تامین پول زیرمیزی وسیله نقلیه اش را هم فروخته بود... باور نکردیم جراحی در یزد باشد که بخواهد ازین کارگر بدبخت پول زیرمیزی بگیرد. فکر می کردیم شوخی می کند و اما او با هیچکس شوخی نداشت...
وقتی شنیدیم همانجا در نانوایی و روبروی چشمش با دکتر میرمحمدی، رئیس دانشکده علوم پزشکی تماس گرفتیم، یزد نبود، تهران بود، و گفت یکشنبه ساعت ده صبح بیاید دفتر ... و قول داد پیگیری کند.
عید آمد و رفت و تعطیلات عید تمام شد و چند روز پیش دیدم که نانوا دوباره دارد می خندد، پولی را که به جراح باج داده بود، دکتر میرمحمدی بازپس گرفته بود، و اما آیا پزشکان و جراحانی که روز روشن و بدون ترس از بیماران مجبور «زیرمیزی» می گیرند، اجازه ادامه کار به میرمحمدی خواهند داد!؟

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا